Epizootic lymphangitis
التهاب مجاري لنفي همه گير
مقدمه و سبب شناسي
التهاب مجاري لنفي همه گير در گروه بيماري هاي B طبقه بندي شده OIE قرار دارد که نخستين بار در سال 1873 توسط ريولتا بعنوان عفونت موضعي اسبها ، قاطر و الاغ توصيف شده و توسط قارچي اصطلاحاً دوشکلي بنام هيستوپلاسما کپسولاتوم واريته فارسينوزوم ايجاد مي شود و بواسطه ضايعات پوستي گرهکي نکروزه شونده، التهاب ملتحمه يا بيماري تنفسي مشخص مي شود. اين قارچ بيماري زا بسيار شبيه به هيستوپلاسما کپسولاتوم دارلينگ 1906 بوده ، که عامل مسبب هيستوپلاسموزيس هم از نظرزمينه هاي بافت شناسي و هم قارچ شناسي است، ولي به لحاظ باليني بيماري در اسب بطور متفاوتي تظاهر مي نمايد.
هيستوپلاسما فارسينوزوم معمولاً در سابرو دکستروز آگار غني از گليسرول 2.5 درصد يا آگار غذاي ريزجاندار مسبب التهاب ريوي پرده جنبي (PPLO) غني شده با دکستروز 2 درصد و گليسرول 2.5 درصد و PH=7.8 در دماي 25 درجه سانتي گراد کشت مي يابد. افزودن ترکيبات پاد ميکروبي به محيط کشت توصيه مي شود.
همه گير شناسي بيماري
التهاب مجاري لنفاوي همه گير در بسياري از کشور هاي جنوب آفريقا بومي شده و در بخشي از آسيا شامل چين، هند، عراق و پاکستان گزارش شده است. همه گيري هاي گسترده در اسبها در طي جنگ جهاني اول در اروپا نيز به وقوع پيوسته است.
انتقال بيمار از طريق ضايعات پوستي ، بواسطه تماس مستقيم با مواد عفوني همچون چرک و ترشحات بيني و چشمي و يا بطور غير مستقيم از طريق خاک آلوده اي که عامل بيماري توانسته به مدت 15 روز زنده بماند ، ابزار مهتري ،آخور غذا و آب ، و سازوبرگ اسب و پارچه هاي زخم محقق مي گردد. تصور مي شود که شکل التهاب ملتحمه اي بيماري توسط مکس ها بويزه جنس موسکا و استوموکس منتشرشده و شکل ريوي بيماري بواسطه استنشاق انتشار مي يابد.
نشانه هاي باليني و آسيب شناسي
بيماري بطور طبيعي در اسب سانان ايجاد مي شود. دوره نهفته بيماري از چند هفته تا تا چند ماه گسترده است. بيماري بطور نمادين موجب بروز ضايعات گرهکي زخمي شونده پوستي ، ابتداعاً در نقطه ورود عامل بيماري مي شود. گرهکهاي ايجاد شده حدوداً 10 تا 20 ميلي متر قطر داشته و با قوام سختي در طول مجاري لنفي موضعي ملتهب وپيچ خورده شبيه طناب تشکيل مي شوند(تصوير زير). برخي از گرهک ها زخمي شده و چرک غليظ کرمي و خونين رنگي از آنها تخليه مي گردد. پوست سر ، گردن ، سينه و پاهاي قدامي و خلفي غالباً در گير مي باشد. در صورت درگيري پوست ناحيه دروني عفونت کيسه بيضه، حشفه و را نيز درگير مي نمايد. گرهک هاي احاطه کننده مفصل ممکن است به ساختار هاي زلالي مفصل وارد شده منجر به التهاب مفصلي ثانويه شوند. ضايعات معمولاً پس از 2 تا 3 ماه به خودي خود بهبود يافته ، منجر به تشکيل داغ زخمهاي ستاره اي مي شوند. در موارد کمتري ممکن است ضايعات گرهکي در حفرات بيني و چشم تشکيل شده و سبب التهاب بيني ، التهاي سينوسها و التهاب ملتحمه شوند. بيماري اوليه و منتشره ريوي در اسب ها اندامهاي دروني را درگير ساخته و با پيامد مرگ باري همراه است . برخي از اسبها ممکن است تنها ضايعات پوستي فيبري و کلسيفيه شده اي را در محل عفونت نشان داده و تنها مي توان با روش آزمون پوستي هيستوفارسين مثبت يا آزمون سرم شناسي آن را شناسايي نمود. به لحاظ اسيب شناسي بافتي يک واکنش گرهکي چرکي با دگر ساني ليفي (فيبرو پلازي) و غلبه ياخته هاي بيگانه خوار و غول پيگر مشهود مي باشد. مخمر هاي بيضي تا کروي شکل در ابعاد قطري3-5 در 2.5-3.5 ميکرومتر هم بصورت برون ياخته اي و درون ياخته اي در بيگانه خوارها و ياخته هاي غول پيکري که معمولاً محاط با هاله اي در موقع رنگ آميزي با گيمسا يا هماتوکسيلين ائوزين هستند قابل شناسايي مي باشند(تصوير 13). شکل جلينه اي (ميسليا) ندرتاً در بافت ديده مي شود. استفاده از روش PAS يا پاد تن درخشان مي تواند براي تسهيل نشان دادن عامل بيماري در مقاطع بافتي بکار رود.
تشخيص بيماري و تشخيص تفريقي
تشخيص احتمالي با نشان دادن ريزجاندار در فروتي هاي ترشحي يا مقاطع بافتي بدست آمده از ضايعات محقق مي گردد. تاييد تشخيص با کشت مثبت هيستوپلاسما فاريسينوزوم يا نشان دادن قارچها با آزمون ايمونو فلورسانس مستقيم انجام مي گردد. چندين روش ديگر به منظور تاييد تشخيص مورد استفاده و تصيف قرار گرفته است. اين روشها عبارتند از آزمون پوستي مانتوکس با بکار گيري هيستوفارسين و تشخيص سرمي با استفاده از آزمون ايمونو فلورسانس، آزمون ترسيب خوني غير فعال يا ELISA . پادتن هاي مقابل هيستوپلسما فارسينوزوم در هنگام و يا پس از آغار نشانه هاي باليني ايجاد مي شوند. خرگوش، موش و خوکچه هندي بطور تجربي با استفاده از ترشحات حيوانتي که بطور طبيعي آلوده شده اند مي توانند آلوده شوند. التهاب مجاري لنفاوي همه گير در اسب ها بايستي بطور باليني از اسپوروتريکوزيس، التهاب مجاري لنفاوي زخمي شونده( کورينه باکتريوم پزودوتوبرکلوزيس) ،زخم هاي کم درد با سبب شناسي رودوکو اکوئي و سراجه(شکل پوستي بيماري مشمشه بواسطه بورک هولدريا مالئي) تميز شوند .
درباره این سایت