يک گاو نر براون سوئيس 5 ساله از يک گله گاو شيري به درمانگاه ارجاع گرديده. نشانه هاي باليني مشهود عبارتند از قدمهاي بلند (هيپرمتري)، عدم تعادل، افسردگي، چرخش به دور خود ، اشکال در بينايي، فشاردادن سر ، پايين نگاه داشتن سر،  گشاد ايستادن. در آزمايش بلند کردن سر دام به پشت يا پهلو مي افتد( بلند کردن سرحيوان به مدت 60 ثانيه و سپس يکبار رها کردن آن) .  به گفته دامدار حيوان براي چند روز درگير بوده . 8 روز پس از ارجاع به درمانگاه  دام زمين گير شده و ذبح گرديده. 


در کالبد گشايي پرده هاي مغزي(مننژ) ساقه  مغزي و مخچه ضخيم شده و به رنگ کرمي مايل به سفيد با ظاهري ابري ديده مي شدند. مغز با افزايش حجم نيمکره چپ نامتقارن مي نمود.  مخچه فشرده و به سمت راست جابجا گرديده بود.تمامي مغز در فرمالين 10درصد تثبيت گرديد.  پس از ثبوت مغز برشهاي تاجي مغز بطور متقارن نشانگر حفرات کيسه اي با محتويات چسبنده، ژله اي ، بدرجاتي نيمه شفاف بود.بافت گرهکي اسفنجي در حاشيه ضايعات  يا درون ضايعات مشهود بود.  شش حفره مشاهده گرديد. ضايعه شماره 1(تصوير 1 الف) با ابعاد 3.5 سانتي متر در بيشترين قطر و 1.5 سانتي متر سري دمي  در لب هاي گيجگاهي و گلابي سان مشاهده شد.بخش منقاري ضايعه تالاموس را فشرده ساخته و به سطح هسته قاعده اي گسترش يافته بود. ضايعه شمار 2 (تصوير 1الف ) در لب آهيانه اي (جداري)سمت راست واقع شده بود. اين ضايعه به شيار کمربندي گسترده شده و هيپوکامپ را فشرده بود، اندازه ضايعه فوق بت قطر 3 سنتي متر و اندازه راسي دمي 2.5 سانتي متر اندازه گيري شد.ضايعه شماره 3(تصوير 1الف و 1د) با قطر 2 سانتي متر و اندازه 1.5 سانتي متر راسي دمي درلب پس سري سمت راست قرار داشت. ضايعه شماره 4 (تصوير 1الف) در ميان مغز (مزانسفالون) ، بالاي مجراي ميان مغزي واقع شده بود و 1 سانتي متر قطرداشته و اندازه راسي دمي آن 1 سانتي متر بود.  ضايعه شماره 5  و 6 (تصوير 1 پ) کوچکتر بوده در سمت چپ و راست لب پيشاني واقع شده و به ترتيب 09 و 1 سانتي متر قطر داشتند. ضايعه شماره 5 با پرده هاي مغزي ادغام شده بود. 



تصوير شمار 1


 


يک بافت اسفنجي  گرهکي بر روي بافت پوششي مغز آستري شاخ منقاري شکمي بطن جانبي سمت چپ مشهود بود(تصوير1 ب) .  ضايعه مشابه  اما کوچکتر در بطن جانبي راست نيز ديده مي شد(تصوير 1ب ) . لکه هاي خشن برجسته منفردي  با قطري در حدود 0.5 سانتي متر در 1 سانتي متر در ديواره جانبي هر دو بطن مغزي مشهود بود. نمونه هاي اخذ شده از  سامانه عصبي مرکزي و ديگر بافت ها دربافر فرمالين 10درصدي تثبيت گشته ، در فرمالين قرار گرفته  با مقاطع 4تا 6 ميکروني برش يافتند و با هماتوکسيلين ائوزين رنگ آميزي شدند. مقاطع برگزيده همچنين با اسيد شيف مرحله اي و آلکالين آبي رنگ آميزي گرديدند. بر اساس آزمايش هاي بافت شناسي حفرات درون بافت عصبي به ظاهر اسفنجي و تقريباً بدون واکنش هاي التهابي بودند(تصوير 2الف و 2ب) . غالب ترين ضايعه حضور مخمر هاي بي شمار با کپسول فاقد رنگ بود  که به ضايعه ظاهري حباب صابوني مي داد(تصوير 2). اين ساختار ها همچنين در پرده هاي مغزي وآستر مغزي مشاهده شدند (تصوير 2 ب). گاهي يک ماده فيبري پيرامون مخمر مشهود بود (تصوير 2 پ). تعداد کمي ياخته هاي تک هسته اي درون ضايعات مشاهده گرديد (تصوير 2 الف و 2 ب). تجمع پيرامون عروقي لنفوسيتها ، ياخته هاي پلاسما و ياخته هاي بيگانه خوار گاهي در بافت عصبي پيرامون ضايعه  يا در پرده اي مغزي و آستر مغزي مشهود بود. هيچ ضايعه قابل توجهي در ريه ها، حفرات بيني، و ديگر بافت ها ديده نشد. 


 



تصوير شماره 2


 


 


 نشانه هاي باليني به جهت گستردگي ضايعات چند کانوني مغز بوده که در کالبد گشايي تاييد گرديدند. ضايعات واقع در مخ مسئول نشانه هاي باليني  افسردگي، چرخش، اختلال بينايي و شيوه نگهداري سر بوده. عدم تعادل محتملاً به دليل ضايعات ميانمغزي يا به جهت فشرده شدن ساقه مغزي توسط ضايعات مغزي بوده. نشانه هاي باليني گشاد ايستادن، قدمهاي بلند برداشتن، و به زمين خوردن پس از آزمون بلند کردن سر  به دليل فشردگي مخچه بوده. واکنش التهابي در ارزيابي بافت شناسي اين کمان را مطرح مي سازد که نشانه هاي باليني به دليل فشردگي بافت هاي مغزي توسط ضايعه محقق شده. در مورد اين گاو جايگاه ضايعات پيرامون عروق خوني در بافت مغزي اين نظريه را مطرح مي سازد که التهاب پرده هاي مغزي و آستر مغزي محتملاً ضايعات آغازين در سامانه عصبي بوده و متعاقب شده با تهاجم مغزي از طريق فضاي ويرشو و رابين.  در ارزيابي بافت شناسي چشم گيرترين ويژگي فقدان واکنش التهابي فراگير درون و پيرامون ضايعات مي باشد ، که گمان فقدان واکنش ايمني زايي ميزبان به مخمررا مطرح مي سازد.  کپسول پلي ساکاريدي کريپتوکوي داراي ويژگي هاي پاد بيگانه خواري بوده و ممکن است سرکوبگر ايمني باشد. ويژگي هاي پاد بيگانه خواري، باز شناسي کپسول مخمر توسط بيگانه خوار ها را مسدود نموده  وموجب مهار مهاجرت گويچه هاي سفيد به درون ناحيه تکثير قارچي مي شود(King JW, DeWitt ML: 2007, Cryptococcosis). احتمال ديگر اين است که نبود واکنش التهابي قابل توجه به دليل  تضعيف سيستم ايمني ميزبان بوده  که به هر حال شواهدي بر اين مبنا وجود ندارد. آسيب بافت عصبي محتملاً به دليل تخريب بافت بدنبال گسترش سربار قارچي محقق شده . در نوع انسان التهاب گسترده يا تشکيل فيبرين نير امري نادر مي باشد. مشخصه ضايعات کريپتوکوي مشتمل بر خوشه هاي کيسه اي از مخمر با پاسخ التهابي است که به خوبي معين نيست.  گرهک هاي به خوبي شکل گرفته عموماً ديده نمي شوند(King JW, DeWitt ML: 2007, Cryptococcosis). 


 



 


 


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

http://kuroshkaber پکیج تصفیه فاضلاب مجله اینترنتی جویا بیست JoyaBist Tiffany بیع لوله زهکش مجله علمي آموزشي دانش سنتر